جدول جو
جدول جو

معنی بادیه گرد - جستجوی لغت در جدول جو

بادیه گرد
(سِ تِ هََدَ / دِ)
بیابان گرد. بیابان پیما. (آنندراج: بادیه آشام). و رجوع به بادیه آشام و بادیه پیمای شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یَ / یِ خُ دَ)
کرمینیه یاکرمینه. ازجمله روستاهای بخارا باشد. رجوع به کرمینیه و کرمینه شود. (احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 104) ، گردن افراز. ج، بذّخ، بواذخ. (منتهی الارب). رجوع به ناظم الاطباء شود، شرف بلند، یقال شرف باذخ. (منتهی الارب). مجازاً، شرف شامخ. عزت بلند. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(دی دَ / دِ گَ)
چیزی که پاک و پاکیزه نگاهداشته شده باشد. (ناظم الاطباء). که گرد بر آن ننشسته است. که شفاف و نو است. نو. شفاف. براق. جلادار. بکار نیفتاده:
بفرمود کارند خوانهای خورد
همان نقل دانهای نادیده گرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
آنچه که گرد بر آن ننشسته که پاکیزه نگاه داشته شده: بفرمود کارند خوانهای خورد همان نقل دانهای نادیده گرد. (نظامی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بادی گارد
تصویر بادی گارد
محافظ شخصی
فرهنگ فارسی معین